Sunday, February 19

گذشته ها

دلم یک تنوع میخواهد یک تغییر هر چند کوچک.لابد خیلیها الان به رسم کتابهای روانشناسی میگویند که تغییر را باید خودت به وجود بیاوری,خودت بسازی.همه اینها را میدانم اما این بار دلم میخواهد این تنوع و تغییر از بیرون باشد ,از یک عامل خارجی .مثلا کسی دعوتم کند به یک گردش در تجریش و یا یک مسافرت چند روزه به شمال و یا حتی دیدن یک فیلم خوب.این حس و حال همیشه آخرای سال سراغم می آید.همیشه آخرای سال به نوعی دپرس میشوم.بچه که بودم با رسیدن آخر سال خوشحال بودم و برای رسیدن سال جدید ثانیه شماری میکردم.اما چند سالیست که آن شادی جایش را به یک بیقراری مضحک داده.گاهی وقتها دلم میخواهد برمیگشتم به همان سالها.نه اینکه از زندگی الانم راضی نباشم نه.ولی این یک حس درونیست.گذشته ها را دوست دارم.خانه خانجان,خانه پدر بزرگ مادری,شیطنتها,دور هم بودنها,شادیها و بی خیالیها.
به هر حال باید در زمان حال زندگی کرد ولی من به طور خاصی دلم برای گذشته ها تنگ میشود.راستی داشتم فکر میکردم فیلم و عکس خوبیش همین است که گذشته ها را برایت زنده نگه میدارد.تو را میبرد وسط یک خاطره دور.پرتت میکند داخل تونل زمان و انگار که برگشته ای به همان سال,همان لحظه.حتی حس و عطر و بوی همان لحظه را احساس میکنی و اگر این احساس از نوع خوبش باشد برگشتن به حال سخت میشود.
بگذریم,نزدیک سال جدید است و بالطبع همه مشغولند.من هم این هفته امتحان دارم و باید درس بخوانم.و کلی کار عقب افتاده که باید انجامشان بدهم.

No comments: